علیرضا قزوه
و این سر بریده که افتادهست در کربلای سامرا
سر بریده یحییست
سر بریده ماست
دیروز از موشک کروز ترسیدید
آن بالا خدایی بود
بالاتر از موشک کروز
حالا از آن بالا خیالتان راحت شد
دیروز روبهروی پیامبر ایستادند
امروز روبهروی مهدیهادی
امروز روبهروی مسیح
این قبور متبرک
دوازده قرن است میدرخشد
در قلب اهل شیعه و سنت
و سامرا میماند در جایش
و ساخته میشود زیباتر از قبل
و آنچه پوچ ابن پوچ است تویی
ای بوش ابن ابی
پنجاه سال که بگذرد
سگهای ولگرد بر قبرت میپاشند و تو پالایش میشوی
و پاک نمیشوی !
شما با اراده خدا شوخی کردید
شما سر حسین را دوباره بریدید
شما سکوت کردید
موساد آمدهست
موعود آمده است در حواشی همین شعر و دارد مینگرد به مسلمین
سه روز میگذرد از واقعه...
به شاعران فلسطین مینویسم این نامه را
سی شعر را که نوشتهام برای قدس
ضمیمه این نامه میکنم
آی شاعران فلسطین
حتا به روح مردگان که شعر مرا خواندهاند
به شاعران تشنهی سفر به فرانسه مینویسم
که در همین تهرانند و
هی برای هم میزنند و
هی پشت سر هم دروغ میبافند
این نامه را به محمد البرادعی هم میفرستم که یک مسلمان است و
از بوش هم میترسد و
از لندن هم خوشش میآید
این نامه را برای بوش و رایس نمیفرستم
آنان کوچکاند و سی سال دیگر
به سرنوشت یزید دچار میشوند
بچههای آمریکایی حتا نمیدانند
که نام این زوج نگونبخت چه بوده است
این نامه را به درویش مینویسم که شاعر است
به روح نزارقبانی
برای خشم خوشههایش صلوات هم میفرستم و
رونوشت میزنم به روحهایی که جوانمردند
- برای معین بسیسو هم آن سی شعر را میفرستم -
دعوت میکنم زرتشت را و تمام موبدان را
که گرد آتشکدهها میچرخیدند و معبدی داشتند
که گرد حریم حرم بگردند و
با من در سامرا به چرخ درآیند!
حرم حریم دل ماست
یک پرده سمت پنجره بهشت است
که پرده دران دارند پرده دری میکنند و
از قرآن یک صفحه کنده میشود و
صالح به سوی قوم خویش میآید
با شتری که این سلفیهایش کشتند
به این شتر نزدیک نشوید
محبوب آلالله است این حرم!
برای ابومسلم نامه نوشتم
به بابک خرمدین ایمیل زدم که بیاید
در اعتراض به این جنایت
و آمدند.
صالح فریاد میزند که این شتر را نکشید و
ابومسلم باید به داد این همه تنهایی برسد
و این ابومسلم که میگویم
از این مسلمانان که پول میگیرند از رایس
از این شاعران مسلمان
که چرخ میزنند دور سفارتخانه فرانسه
صد بار بهتر است
هورا به فرخی که شرف دارد بر آقای سین عین
حتی سگ فرخی شرف دارد بر آقای میم... بماند
موعود آمده است
فقط ماندهام که نسل این آدمهای ابتر از کجا پیدا شد
آن قوم تکثیر نشد و نمیشود
این آدمها باید ماشینهای آهنی غرب باشند
با شناسنامه جعلی
این شاعران که ساکتند
قورباغههای ابوسفیانند
من ماندهام با سی شعر برای قدس
و دعوت نامهای برای تمام شاعران جهان
من ماندهام با روضهای که مانده روی زبانم
یاس کبود!
دنبال قبر تو هم میگردند
چه خوب شد که قبر تو پنهان است
آنان موریانهاند و من روضهای غریبانه میخوانم
و سامرا از قدس کمتر نبود
و سامریها
در سامرا چقدر زیادند
پیراهن یوسف است حرم
برادرانش قبا کردند و
یعقوب گریه میکند تا هنوز
سه روز گذشت و بوی شعر نمیشنوم از کنعان
از تهران
نارنجکی به دهان میبندم
نارنجکی به شعر...
منبع: سایت لوح